پیام آذری

آخرين مطالب

چند روایت از روزهای دفاع مقدس در محله دهقان | پر از خاطرات ترک خورده‌ایم سیاسی

چند روایت از روزهای دفاع مقدس در محله دهقان | پر از خاطرات ترک خورده‌ایم
  بزرگنمايي:

پیام آذری - همه در تلاش و تکاپو هستند و هر کسی مسئول انجام کار خاصی است. «عباس بخش‌پور» که جوان رعنایی است، رزمنده‌ها را برای رفتن به جبهه ثبت‌نام می‌کند. «امیر محمودی»، «اکبر گل‌شوری» و «برادران امیرآبادی» با یک چفیه دور گردنشان به صف شده‌اند تا ثبت‌نام کنند و به جبهه بروند. خانم «شکاری» در مغازه ای که با خانم‌های دیگر محل اجاره کرده‌اند، مشغول پخت وپز و بسته‌بندی خوراکی‌ها برای رزمنده‌ها هستند.
کمی آن‌سوتر، حمامی سر کوچه، محل شست‌وشوی لباس رزمنده‌ها و پوتین‌هاست. خانم‌ها مشغول چنگ زدن لباس‌ها هستند و پوتین‌ها را بعد از شست‌وشو به مسجد می‌برند. در شبستان مسجد، 2 پیرمرد با دست‌های لرزان نشسته‌اند و پوتین‌ها را تعمیر کرده و واکس می‌زنند. بعد آنها را مرتب در کارتن‌ها می‌چینند تا برای فرستادن به مناطق جنگی آماده شود. دود اسپند، همه جا پخش شده و در میان همهمه مردم، این صدای صلوات است که هر چند وقت یک بار در محله دهقان شنیده می‌شود.
نامش «عباس بخش‌پور» است؛ با اینکه موهایش سپید شده و چین و چروک صورتش نشان از عمر بابرکتش می‌دهد، اما همچنان سرپا و استوار معتمد یک محله است. همسایه‌ها «حاج‌عباس» صدایش می‌کنند. با وجود اینکه روبه‌روی مسجد و در مغازه‌اش نشسته‌ایم، اما هر از چند گاهی نیم‌خیز می‌شود و با هم‌محله‌ای‌هایی که از پشت شیشه مغازه سلام می‌کنند، احوالپرسی گرمی می‌کند. برای بردنش به 30 سال پیش، کار سختی در پیش ندارم. فقط می‌پرسم کمی برایمان از آن روزها و فعالیت‌شان در مسجد بگویند که صحبتش را شروع می‌کند: «روزهای خیلی خوبی بود. خودمان در واقع پاسداری از محله‌مان را به عهده داشتیم، نفت نبود و سرما بیداد می‌کرد، مواد غذایی خیلی کم بود و بیشتر اهالی محل، غذای خوبی برای خوردن نداشتند، اما همه همدل بودیم. یادم می‌آید دختر جوانی که تازه ازدواج کرده بود، به مسجد آمد و النگوی خود را از دستش درآورد و گفت برای رزمنده‌ها خرج کنید. مردم پول روی هم می‌گذاشتند و لباس و ملحفه می‌آوردند. حتی گونی برنج‌هایشان را هم می‌آوردند تا برای درست کردن سنگر به جبهه بفرستیم. ‌»
همه کاره محل می‌خواهم برایم از پایگاه بسیج مسجد امام محمد تقی(ع) بگوید، جایی که کار اعزام رزمنده‌ها به جبهه در آنجا انجام می‌شده و خودش، مسئول پایگاه بوده است. ترجیح می‌دهد برایم از قبل‌تر بگوید، از روزی که انقلاب پیروز شد: «بعد از انقلاب، ما به آن صورت پلیس و شهرداری و بقیه نهادها را که نداشتیم. کمیته شده بود همه کاره محل. بچه‌های کمیته که محل استقرارشان مسجد بود، امنیت محله را به عهده داشتند. یادم هست آن موقع پیت‌های پنیر را به تیرهای برق وصل کرده بودیم تا مردم به‌عنوان سطل زباله از آن استفاده کنند. نفت را هم ما هفتگی در محل توزیع می‌کردیم. ‌»
حاج‌عباس حـتی حکم مبارزه با گرانفروشی هم داشت. حکمش را از بین همه رسیدهایی که 30 سال پیش پول مردم را برای ستاد پشتیبانی مناطق جنگی استان تهران واریز کرده، بیرون می‌کشد، هنوز همه را نگه داشته است. حکمش را به دستم می‌دهد و می‌گوید: «آن موقع بعضی‌ها هم سودجو بودند و می‌خواستند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند. حکم مبارزه با گرانفروشی گرفتم تا کسی نتواند از احتیاج مردم سوء‌استفاده کند. ‌»
بعد ادامه می‌دهد: «گذشت تا جنگ شد. آن موقع سپاه تازه تشکیل شده و هنوز خبری از بسیج نبود. مسجد شد پایگاه کمک‌های مردمی به جبهه و اعزام رزمنده‌ها به مناطق جنگی. در مسجد می‌نشستیم و از داوطلبان ثبت‌نام می‌کردیم. آنها که پرونده داشتند و قبلاً به جبهه رفته بودند، فقط ثبت‌نام می‌کردند و بعد منتظر می‌ماندند تا چند روز بعد با فراخوان ستاد مرکزی کمیته راهی جبهه شوند. اما آنهایی را که تجربه جنگ نداشتند به دوره‌های 45 روزه می‌فرستادیم. 45 روز انواع و اقسام تمرین‌های نظامی را انجام می‌دادند تا برای رفتن به جبهه آماده شوند. ‌»
بسیج محلی اما فقط حاج‌عباس و بقیه اعضای کمیته نبودند که در روزهای جنگ، محله را در دست داشتند. خودش در این‌باره می‌گوید: «به جز ما، خیلی‌ها هم به‌صـورت خودجوش تبدیل به ستاد پشتیـبانی جبهه شده بودند. یکی از این گروه‌ها، بانوان محل بودنــد که با سرپرستی مرحوم خانم «شکاری»، برای رزمنده‌ها لباس می‌دوختند و غذا می‌پختند. یک مغازه همین انتهای خیابان دهقان گرفته بودند و صبح تا شب در آنجا فعالیت می‌کردند. کمی آنطرف‌تر هم یک حمام عمومی بود که وقتی از ستاد پشتیبانی مناطق جنگی استان تهران، برایمان ملحفه و پوتین می‌فرستادند، اهالی آنها را در آن حمام می‌شستند. تمیز و خشک که می‌شد، آنها را بسته‌بندی می‌کردیم و به جبهه می‌فرستادیم. ‌»
نخستین شهید می‌پرسم خاطرتان هست که از چند نفر برای اعزام به جبهه ثبت‌نام کردید که می‌گوید: «تعـداد اعزامی‌ها را نـــدارم. اما «امیــر محمــودی»، نخســتین شهید مسجد ما بود که سال 61 در «سومار» شهید شد. بعد از امیر، خیلی دیگر از جوان‌های محل هم به شهادت رسیدند؛ «اکبر گلشوری»، «بهرامی»، «میان‌محله‌ای»، «برادران سنجرانی»، «برادران امیرآبادی» و خیلی‌های دیگر هم بودند. شمارشان به 100 نفر می‌رسد. ‌»
کمی بغض می‌کند. سعی می‌کنم کمی بحث را عوض کنم، اما انگار خیلی موفق نیستم. دوباره بعد از چند ثانیه خودش به حرف می‌آید: «اکبر گلشوری، کارگر یک کارگاه کانال‌سازی کولر بود. بعد از چندین مرتبه حضور در جبهه و مجروحیت، یک بار آمد تا برایش پرونده جانبازی درست کنیم. پرونده‌اش که درست شد، دوباره رفت و دیگر برنگشت. ‌» بدون اینکه مکثی کند، ادامه می‌دهد: «مثل همه شهدای دیگر محل، برایش از شهرداری نامه گرفتیم تا کوچه «حاجیان»، به نامش شود. همین هم شد. پدر اکبر در همین خیابان دستفروش بود. روشور و کیسه حمام و لیف و... می‌فروخت. بعد از شهادت اکبر، یک روز همه سرمایه‌اش را که به سختی 2 هزار تومان می‌شد برداشت و به مسجد آورد. گفت می‌خواهد همه را به جبهه ببریم. خودش نداشت، اما می‌دانست که حالا جوانان دیگر محل در جبهه بیشتر به این سرمایه نیاز دارند. ‌»

پیام آذری

موشک‌باران محله اواخر جنگ، دومین روزی که تهران موشکباران شد، یک موشک هم در خیابان دهقان زده شد. حاج عباس با یادآوری آن روز می‌گوید: «آن روز 4 نفر در همین خیابان کشته شدند. حاج حسین فتح‌اللهی و نوه کوچکش 2 نفر از این شهدا بودند. خانمی به اسم «منوره علوی» هم در خانه زیر آوار ماند و شهید شد. یک کارگر هم به شهادت رسید. چند خانه که به کلی ویران شد، هیچ، تا شعاع 500 متری موشک همه خانه‌ها آسیب دیدند. مردم ترسیده بودند، خیلی‌ها محله را گذاشتند و برای چند روزی به خانه یکی از اقوامشان در شهرهای همجوار رفتند. اما بعد از چند روز، محله دوباره همان محله شد و مردم کار پشتیبانی جبهه را از سر گرفتند.»
نیت‌ها پاک بود «همه بچه‌ها نیت‌های پاکی داشتند؛ چه کسی که به جبهه می‌رفت و چه کسی که وقتی می‌خواست برای خودش مایع ظرفشویی بخرد، 2 تا می‌خرید و یکی را به رزمنده‌ها اهدا می‌کرد. ‌» اینها را حاج‌عباس می‌گوید و بعد انگار یاد موضوعی بیفتد، می‌گوید: «همین نیت پاک، خیلی‌ها را تحت‌تأثیر قرار داده بود. یکی از اهالی محل که خوشنام هم نبود، آمد و تقاضای اعزام به جبهه کرد. اول مانده بودیم که چه کار کنیم، می‌ترسیدیم مشکل‌ساز شود. اما بالاخره تأیید کردیم و به جبهه رفت. آنجا آنقدر تحت‌تأثیر پاکی بچه‌ها قرار گرفته بود که یک سالی همانجا ماند و خدمت کرد. ‌»
دلخوری؟ هرگز! از روی کنجکاوی می‌پرسم راستی حاج‌عباس! وقتی بچه‌های محل به جبهه می‌رفتند و شهید می‌شدند، پدر و مادرش شما را مقصر نمی‌دانستند که چرا بچه‌مان را به جبهه فرستادی؟ می‌گوید: «نه، واقعاً چنین موردی پیش نیامده بود. مادرها وقتی می‌دانستند راه بچه‌شان حق است، با این مسئله کنار می‌آمدند. از طرفی در محله خیلی‌های دیگر هم شهید شده بودند؛ خانواده‌ها دردهایشان را با یکدیگر تقسیم می‌کردند و از همین طریق، دردهایشان التیام پیدا می‌کرد. ‌»
مکثی می‌کند و دوباره صحبت‌هایش را از سر می‌گیرد: «وقتی از بنیاد شهید خبر شهادت یکی از جوان‌های محل را می‌آوردند، من و هم‌محله‌ای‌ها هم با مأمور بنیاد شهید در خانه شهید می‌رفتیم و سعی می‌کردیم پدر و مادرش را آرام کنیم. فردا هم برایش ختم می‌گرفتیم و با برگزاری مراسم عزاداری، کمی سبک‌تر می‌شدند. ‌»
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منت0شر شده در همشهری محله منطقه 13 در تاریخ 1393/06/30
کد خبر 785730

لینک کوتاه:
https://www.payameazari.ir/Fa/News/609732/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

ریشه تاریخی و سیاسی جنگ هند و پاکستان/ تأثیر تنش اسلام‌آباد و دهلی‌نو بر امنیت بین‌الملل و منطقه

عکس/ چهره مهربان مادر مهدی بازرگان 60 سال پیش با چادر خال خالی

باقری: آمده بودیم در تبریز آبروداری کنیم

عکس/ چهره متفاوت سید مصطفی خامنه‌ای 44 سال پیش در کنار پدر

ابراهیمی: پرسپولیس در میانه میدان ضعف دارد/ دیدار هفته پایانی لیگ برتر فینال‌گونه است

بازیکنان سپاهان بدون صحبت ورزشگاه را ترک کردند

چراغ سبز استقلال خوزستان به حضور در تبریز

گل دوم میسون مانت به اتلتیک بیلبائو از میانه میدان روی اشتباه دروازه‌بان حریف (منچستریونایتد 4-1 اتلتیک بیلبائو)

استاندار: کم‌آبی و ترک‌فعل‌ در اجرای طرح‌ها گلستان را تهدیدمی‌کند

واکنش تند علیپور به محل جشن قهرمانی تراکتور

حضور معاون وزیر کشور در بیمارستان کودکان «مردانی‌آذر» تبریز

خلاصه بازی تراکتور 3 - 3 نساجی: جشنواره گل در تبریز (ویدئو)

دستگیری عامل تیراندازی در اردبیل

خداداد عزیزی: ممنوع‌ المصاحبه‌ام!

کیش، قطب تجاری جدید ایران و پاکستان؛ تأکید بر آغاز عملیاتی همکاری‌ها از امروز

دست‌گرمی پیش از فینال؛ ترکیب احتمالی میلان برای تقابل با بولونیا

مسابقات کاراته قهرمانی کشور انتخابی تیم ملی در اردبیل

بازداشت عضو شورای شهر تبریز به اتهام‌فساد مالی

لحظه «هو شدن» سردار دورسون در خرم آباد / حمله عجیب مهاجم ترک پرسپولیس به جیمی جامپ! +فیلم

کامبک رویایی پرسپولیس در خرم آباد/ نساجی در تبریز ایستاده سقوط کرد/ سپاهان از سد تیم ته جدولی بر نیامد/ جباری اولین مساوی را دشت کرد

دیدار خاطره انگیز معلم و شاگردی بعد از 23 سال

تراکتور امتیازات را با نساجی تقسیم کرد

رازی که رنگ لباستان درباره احساس شما فاش میکند

پایان لیگ برای بیرانوند

گام بلند کیش برای تبدیل شدن به قطب سرمایه‌گذاری بین‌المللی

حضور پتروشیمی تبریز در بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی ایران

نصب پنل‌های خورشیدی برای 44 واحد صنعتی در البرز

برگزاری نشست بررسی مطالبات خانواده‌های شهدا و ایثارگران استان مازندران با حضور رئیس بنیاد شهید

مسابقه بزرگ فرهنگی «شهدای خدمت»برگزار می‌شود

ترکیب تراکتور برابر نساجی مشخص شد

حذف خاموش مکمل‌‏های دارویی رایگان برای زنان باردار/ قانون جوانی جمعیت و کمبود ویتامین!

نماینده شبستر خواستار اعطای مجوز درمانگاه تامین اجتماعی در صوفیان شد

بهره برداری از طرح‌های هوشمند سازی شرکت سیمان صوفیان

بازداشت عضو شورای شهر تبریز + جزئیات

اختصاصی/ خانواده دوموگوی دروژدک در تبریز

اعلام آمادگی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تجهیز سالن‌های فرهنگی شهرستان‌ها

تلاش خاموش طرفین برای تنش زدایی در میانه‌ی موشک‌پراکنی/ شاید یک پیمان جدید «آب» آتش تنش را خاموش کند+عکس

دو گزینه برای جشن قهرمانی تی‌تی‌ها

پوشش زنده؛ نساجی 3 گل به تراکتور زد؛ پرسپولیس و سپاهان مساوی کردند

نساجی به لیگ یک سقوط کرد؛ جذابیت دو بازی در هفته آخر + نتایج و جدول

پوشش زنده هفته بیست و نهم لیگ برتر فوتبال؛ شروع استرس برای چند تیم

اعلام ترکیب تراکتور تبریز مقابل نساجی مازندران

ظرفیت یادگار امام تکمیل شد!

ظرفیت ورزشگاه یادگار امام تبریز برای بازی تراکتور – نساجی پر شد

سفر حیدر علی‌اف به ایران فضای اعتماد بین دو کشور را تعمیق بخشید

دیدار مدیرعامل صندوق اشتغال و کارآفرینی ایثارگران با مادران شهدای محله جوادیه

تأمین اجتماعی، نهادی راهبردی در تحقق عدالت اجتماعی و امنیت پایدار است

تکمیل ظرفیت ورزشگاه یادگار امام(ره) تبریز

انتشارات انقلاب اسلامی با 16 عنوان کتاب جدید در نمایشگاه کتاب

تجلیل از معلمان بازنشسته در هریس